نوردوز، سرزمین آب و آتش
هوای بهاری ارس، برای یک سفر کوتاه عالی است. آسمان آبی و آفتابی گرم خبر از روزی خوش و بهاری می دهد. اما خب! آذربایجان و است و آب هوای شاعرانه اش، دمی آرام است و دلتنگ، دمی بی قرار و عاشق.
هوای بهاری ارس، برای یک سفر کوتاه عالی است. آسمان آبی و آفتابی گرم خبر از روزی خوش و بهاری می دهد. اما خب! آذربایجان و است و آب هوای شاعرانه اش، دمی آرام است و دلتنگ، دمی بی قرار و عاشق.
با دوستان از کهن شهر تبریز راه می افتیم. هر چه از این پیرشهر موی سرخ عاشق که دورتر شوی دلتنگ ترش می شوی. اما عزم کرده ایم نیمروزی از آن جدا شده و دل بر آب و آتش بسپاریم. صوفیان را که رد می کنیم به بلندای سپیدگون «میشو» می رسیم. ققنوس سفید آذربایجان گویی هنوز از خواب زمستانی اش سیر نشده و خیال پر گشودن ندارد. از کنارش که می گذریم انگار بالهای سفید خود را روی سرش کشیده و آرام به خوابی سنگین فرو رفته است. اما هر کس که نداند، اذربایجانی ها خوب می دانند که این خواب دیری نمی پاید و «میشو» این ققنوس سفید آذربایجان دوباره بال می گشاید و بر فراز ابرها دل ربایی می کند.
از کنار «میشو» و باغ های حاشیه «مرند» که می گذریم بر تعداد سواری های داخل جاده افزوده می شود. کنار همدیگر از طبیعت خواب آلوده منطقه لذت می بریم. طبیعتی که گاه آرام و مهربان و گاهی خشن و رام ناشدنی می نماید. کوه های سر به فلک کشیده را نشان هم می دهیم و می گویم، این همان طبیعت شگفت آذربایجان است، مغرور و دست نیافتنی است. هنوز خواب زمستانی بر چشمان این کوهساران سنگینی می کند. اما دیر یا زود دست نوازشگر خورشید مادرانه بیدارشان می کند. آن وقت باید باشی و ببینی که چگونه چشم در چشم اشک زلال خود را بر دامن این دشت های لاله گون سرازیر خواهند کرد.
نزدیک جلفا که می شویم، همه چیز رنگ و بوی دیگری به خود می گیرد. انبوه گردشگران در کنار جاده منتهی به این شهر در حال رفت و آمد هستند. پرچم های رنگی، چون گیسوان هزار رنگ دخترکی هستند که بی مهابا و کودکانه دست هایش را گشوده و در برابر باد ایستاده است. پلاکاردها و بنرهای گوناگون حکایت از داستان های بسیار دارد که قهرمان هایشان گردشگران و میهمانان این شهر مرزی هستند.
از میان جلفا و انبوه میهمانانش می گذریم و هم پای «خان آراز» به سمت مقصدمان پیش می رویم. «آراز» برای آذربایجانی ها فراتر از یک پدیده طبیعی است. «آراز» تلفیقی حسرت صدای شاعران و سوز ساز عاشق های آذربایجان است. «آراز» افسانه ای مسحور کننده است. «آراز» برای آذربایجانی ها، زندگی است.
در امتداد آراز، با واژه واژه ی این غزل غمگین به پیش می رویم. از «سیه رود» که می گذریم، طبیعت رنگ و پیراهنی دیگر به تن می کند. «کمتال» مغرور لباس سبز روشن به تن کرده است و هنوز چشم در چشم دخترک چشم سبز آذربایجان؛ «آراز» دوخته و گویی برایش شعرهای عاشقانه می سراید. در کنار راه می توان درختچه های کوتاه قد انار را دید که تا چندی پیش در درون خود اتشی از جنس عشق داشته اند. انار این منطقه دانه دانه اش شعر و شور و عشق است، آتشی است در دل آبو. انارهای این منطقه تلفیقی از آب و آتش هستند.
به نوردوز می رسیم. جمعیت بسیاری کنار پایانه، ساک به دست ایستاده و منتظرند. پیاده که می شویم نسیم خنک بهاری دست بر گونه هایمان می کشد و برایمان بوی سبزه های نوشکفته و شکوفههای بهاری را به ارمغان می آورد. اینجا تنها راه زمینی ایران به ارمنستان است. گردشگران بسیاری از این راه به ایران می آیند و هموطنانی هم هستند که پس از گشت و گذار در این منطقه هوس سفر به ارمنستان را دارند.
صدای خنده ای ما را وا می دارد تا نگاه از مسافران منتظر گرفته و به سمتی دیگر برگردیم. بچه های کوچک دور عروسکی کارتونی ایستاده و با او دست می دهند. پسرک لباس «میکی موس» را پوشیده است و گاهی دستهایش را از هم باز کرده و هم نوا با موسیقی دل انگیز استقبال از میهمانان پایکوبی می کند. اینجا نمایشگاه عیدانه نوردوز است. وارد می شویم. روی دیوار نمایشگاه تصاویر از جاذبه های گردشگری این منطقه به چشم می خورد. تصاویری از حمام کردشت، آبشار آسیاب خرابه، امامزاده سید محمدآقا نوجه مهر و تصاویری از طبیعت بکر منطقه بر دیوار نمایشگاه نصب شده است. نمایشگاه با غرفه های مختلفی از صنایع دستی آذربایجان در حال برگزاری است. در غرفه ها محصولات بسیاری وجود دارد و میهمانان در حال بازدید از آنها هستند. در این غرفه ها تابلوهایی با گل ها و طاووس های فلزی، ظروف مسی، محصولات گلیمی، دست دوزهای سنّتی و ترمه، سازهای سنتی منطقه، نازک کاری چوب، محصولات چرمی و شیشه ای در معرض بازدید گردشگران قرار گرفته است. یکی از دوستان کوزهای گلیمی می گیرد و از نمایشگاه خارج می شویم.
به پیشنهاد دوستان به سمت «امامزاده سید محمد آقا (ع) نوجه مهر» می رویم. سواری های بسیاری به آن سمت در حال گذر هستند. طبیعت بی نظیر منطقه هر بیننده ای را مسحور خود می کند. به امامزاده که می رسیم از انبوه گردشگران و زائران آن متعجب می شویم. اینجا پر بازدیدترین مقبره زیارتی منطقه است. روزانه مردم بسیاری از نقاط مختلف استان و گاه کشور به این منطقه می آیند تا در کنار جاذبه های طبیعی آن از زیارت مقبره «امامزاده سید محمد آقا» بهره مند شوند. چند ساعتی را کنار مقبره سید محمد آقا می گذرانیم. قرار است برنامه های بسیاری برای میهمانان در نوردوز زیبا برگزار شود. زمان به سرعت برق و باد گذشته است و ما هنوز در بازی آب و آتش گرفتاریم و از تماشای این سرزمین افسانه ای لذت می بریم.
افسوس که وقت تنگ است و باید به سمت تبریز دلتنگمان برگردیم. برمی گردیم اما با این آرزو که زمان فرصتی دیگر برایمان مهیا کند تا دوباره به آغوش سرزمین آب و آتش «نوردوز» بازگردیم.