کارآفرینی و مناطق آزاد تجاری- صنعتی
آیا تابحال از خود پرسیده اید که چرا کشورهای فقیر و غنی وجود دارند؟ چگونه کشورکوچکی مانند ژاپن تبدیل به غول اقتصادی شد؟ چرا کشوری مانند ایران با وجود منابع طبیعی فراوان از جمله ذخایر نفتی از نظر درآمد سرانه بعد از بسیاری از کشورهای جهان که منابع خدادادی کمتری دارند قرار گرفته است؟
اجازه بدهید یک سفر کوتاه در تاریخ داشته باشیم؛ از زندگی انسان غارنشین ، کشف آتش، ساخت ظروف، زراعت، تجارت با سکه های مسی، تشکیل قلمرو و حکومت، بوجود آمدن هنر، علم و ... همه را مد نظر آوریم می بینیم که با توسعه تمدنها بشر برای کسب دانش و ثروت و ماجراجویی حرکت نموده و تحرک بشر موجب شکوفایی تجارت و تبادل دانش گردیده است. طی سالهای بسیار، استاندارد زندگی به طور دائم و باشتاب درحال ترقی بوده است. امروزه ما در رفاه هستیم و از ابزار و ماشین آلات مدرن بهره می بریم ، در حقیقت تمدن امروزی ما با وسایل نقلیه موتوری، لوازم برقی ، محصولات و سرویسهای بیشمار صنعتی و ارتباطی ، راه زیادی را نسبت به روشهای اولیه زندگی که اجدادانمان شروع کرده اند طی نموده است. پس از این سفر کوتاه ذهنی در تاریخ، براستی چه چیز یا چه کسی را عامل اصلی تغییرات بوجود آمده بدانیم و از چه کسی تشکر کنیم؟ آیا توسعه بشر به شرایط اقلیمی بستگی دارد؟ به منابع خدادادی و ثروت طبیعی کشورها؟ به وسعت یا به جمعیت مملکتها؟ طبیعی است که بگوییم به هیچ یک از اینها. این خود بشر است که مسئول تغییرات و توسعه و ایجاد تمدن بوده و توسعه و پیشرفت در آینده نیز درگرو بشر خواهد بود. اما آیا همه سهم یکسانی در این توسعه داشته اند؟
بشر به خاطر اراده قوی خویش به روشهای اولیه فایق آمده و دهها هزار سال برای توسعه و بهبود شرایط خود کوشیده و تقدیر خود را ترسیم نموده است و هنوز هم همین راه را طی می کند اما تمامی انسانها اینطور نبوده اند، تمامی آنها اهتمام به اختراع و یادگیری چیزهای جدید نکرده و جرات گذشتن از دریاها را نداشته اند، شهرهای جدید نساخته و با چیزهایی که به عقیده دیگران تغییر ناپذیر و اصلاح ناپذیر بوده است مخالفت و مقابله نکرده اند. در حقیقت کسانی که این کارها را انجام داده اند، افرادی بودند که از قوانین کلی جوامع خود تبعیت نکرده و باعث تغییر در جوامع خود و به طور کلی جوامع بشری شده اند. جوامع امروزی به افرادی که مصمم به موفقیت و قادر به تبدیل رویا به حقیقت و دارای روحیه استقلال طلبانه برای کاوش موقعیتهای جدید بوده و جرات کافی برای مبارزه با روشهای جا افتاده را داشتند مدیون است. آنها دارای شخصیت و روحیه ای که امروزه روحیه کارآفرینی نامیده می شود، بودند و می شود عنوان نمود که اینان پیش قراولان کارآفرینان مدرن امروزی بوده اند که در حدود ومحدوده تمدنهای خویش می زیسته اند.
در فرآیند تغییرات سریعی که بواسطه تکنولوژی های ارتباطی و پیچیده در بستر اقتصاد مبتنی بر دانش ایجاد شده است، تفکر سنتی " قدرت بازو" جای خود را به "قدرت فکر و دانش" داده است ومدیریت فکری انسانها بیش از هر زمان دیگر از ارزش برخوردار شده است، بگونه ای که در برخی نظریه های دانشمندان به این دوره زمانی، عصر کارآفرینی اطلاق شده است. چراکه امروزه توسعه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی وسیاسی کشورها در سایه وجود مدیران خلاق و نوآور پیش می رود. افراد خلاق و ریسک پذیری که با برخورداری از توانایی های بالقوه در زمینه های مختلف تغییروتحول ایجاد می نمایند. از طرفی بدون تردید سازمانهای عصر حاضر بدلیل دگرگونیهای نظام های اجتماعی- اقتصادی که ریشه در پیشرفت علم و تکنولوژی دارد، با تهدیدها و تحولات گسترده بین المللی روبرو هستند، از اینرو تضمین و تداوم حیات و بقای این سازمانها نیازمند یافتن راه حل ها و روشهای جدید مقابله با مشکلات می باشد که به نوآوری، ابداع و خلق محصولات، فرآیندها و روشهای بدیع بستگی دارد. برای نیل به این هدف، مدیران باید به نقشهایی روی آورند که متناسب با شرایط متحول محیطی باشد. بطور کلی مدیران کنونی بعنوان مهمترین عامل در سازمانها، سه نقش عمده را ایفا می کنند: نقش تولیدی، نقش یکپارچه کننده و نقش اداری یا بوروکراتیک که در مورد اخیر آنچه قابل توجه است اینکه بسیاری از کشورهای توسعه یافته درحال انتقال نقش بوروکراتیک و اداری به نقش کارآفرینی می باشند.
ترکیب جمعیتی جوان کشور و ضرورت ایجاد فرصت های شغلی، لزوم رهایی اقتصاد کشور از وابستگی به مواد اولیه و بویژه نفت و همچنین خروج از وضعیت اقتصادی تک محصولی از یک سو و ظهور پدیده جهانی سازی و جهانی شدن اقتصاد و تغییرات شگرف صورت گرفته در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات از سوی دیگر، عواملی هستند که سیاستگذاران و تصمیم گیران کلان کشور را وا می دارد که به منبع قابل اتکایی بجز مواد اولیه بیندیشند و بدون شک با توجه به الزاماتی که جامعه اطلاعاتی دارد، این منبع حیاتی چیزی جز خلاقیت ، نوآوری و کارآفرینی نیست و تاکید مقام معظم رهبری در نامگذاری سال 87 به نام سال نوآوری و شکوفایی نیز گوه این ادعاست.
در چند سال اخیر بحث کارآفرینی در محافل مختلف مطرح بوده و گاها به عنوان عامل اصلی تغییر و محرک اصلی توسعه برای کسب موفقیت اقتصادی در عرصه های ملی و بین المللی از آن نام برده شده است که قطعا آشنایی بیشتر با این پدیده و درک مفهوم درست از کارآفرینی اهمیت و جایگاه ویژه ای خواهد داشت کما اینکه مناطق آزاد تجاری صنعتی بعنوان خط مقدم حضور در تعاملات اقتصاد جهانی اهمیتی مضاعف به این پدیده داده است.
- واژه کارآفرینی:
این واژه دیر زمانی پیش از آنکه مفهوم کلی آن به زبان امروزی پدید آید، در زبان فرانسه ابداع شده است. در اوایل سده شانزدهم میلادی کسانی را که در امر هدایت ماموریت های نظامی بودند کارآفرین نیز می خواندند، از آن پس درباره دیگر انواع مخاطرات نیز همین واژه با محدودیت هایی مورد استفاده قرار گرفت. از حدود سال 1700 میلادی به بعد فرانسویان درباره پیمانکاران دولت که دست اندرکار ساخت جاده، پل، بندر و تاسیسات بودند به دفعات لفظ کارآفرین را به کار برده اند.
در دوره های بعد (قرن 17 تا اوایل قرن بیستم) کارآفرین از دیگر بازیگران صحنه اقتصاد متمایز می شود. به طوری که کسی که سرمایه را تامین می کند، با کسی که خطر می کند متفاوت است. همچنین در این دوره میان کارآفرین و مدیریت کسب و کار نیز تفاوت گذاشته می شود. کسی که سود حاصل از سرمایه را تحصیل می کند با شخصی که سود حاصل از توانمندی های مدیریتی را دریافت می کند تفاوت دارد. در دهه میانی قرن بیستم ، مفهوم نوآوری به یک جزء اصلی تعریف کارآفرینی تبدیل می شود. مفهوم نوآوری میتواند شامل هرچیزی باشد؛ از یک محصول جدید گرفته تا ایجاد یک سیستم توزیع جدید و یا حتی ایجاد یک ساختار سازمانی جدید برای انجام امور. اضافه شدن این مفهوم به دلیل افزایش رقابت در بازار محصولات و تلاش برای استفاده از نوآوری به منظور ایجاد مزیت رقابتی در کسب و کارهای موجود و بقای آنها می باشد. و سرانجام از سال 1980 به این طرف مفهوم کارآفرینی از حیطه خاص توجه اقتصاددانان خارج شده و نظر جامعه شناسان و روانشناسان را به خود جلب نموده است. برای مفهوم کارآفرینی تعاریف مختلفی ارایه شده است اما تقریبا در تمامی آنها این توافق وجود دارد که در مورد رفتاری بحث می شود که اولا پیش قدم است، ثانیا می تواند مکانیسم اجتماعی و اقتصادی برای تبدیل منابع و موفقیت ها به وضعیت عملی را سازماندهی با سازماندهی مجدد کند و ثالثا ریسک و شکست را می پذیرد.
در زبان فارسی واژه کارآفرینی به طور دقیق معادل یابی نشده است. بطوری که نمی توان از معنای متداول کارآفرینی به معنای دقیق آن دست یافت. مثلا در فرهنگ پنج جلدی انگلیسی به فارسی دکتر عباس آریان پور برابر واژه Entreprenant معنای "متهور، جسور، بی باک و پیشقدم در تاسیس شرکت" قید گردیده که تا حدودی معنی" کارآفرین" به معنی خاص را به ذهن خواننده القا می کند، اما بنابر تعریف واژه نامه دانشگاهی وبستر: کارآفرین کسی است که متعهد می شود مخاطره های یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل نماید.
با توجه به گستردگی کارآفرینی، سه نوع کارآفرینی مدنظر دانشمندان و صاحب نظران می باشد که عبارتند از: کارآفرینی مستقل یا فردی، کارآفرینی سازمانی و کارآفرینی بین المللی که مورد اخیر با توجه به فلسفه وجودی و ذاتی مناطق آزاد بعنوان مناطقی برای تمرین جهانی سازی و ایجاد ارتباط و هم پیوندی اقتصاد ملی با اقتصاد جهانی از اهمیت خاصی برخوردار است.
کارآفرینی مستقل(فردی): کارآفرین مستقل فردی است که مسئول جمع آوری منابع لازم برای شروع کسب و کار است و یا کسی که منابع لازم برای شروع یا رشد کسب و کاری را بسیج می نماید و تمرکز او بر نوآوری و توسعه فرآیند محصول یا خدمات جدید می باشد.
قطعا آشنایی افراد مخصوصا دانش آموزان و دانشجویان و جوانان در معرض بیکاری با کارآفرینی و مهارتهای کسب و کار و خصوصا مهارتهای فکری و انگیزشی در این خصوص برای حل بسیاری از مشکلات از جمله بیکاری ضروری است و حداقل آن شکستن قالب فکری کار= استخدام در جامعه است. اما آنچه که در این میان اهمیت ویژه دارد سیاستگذاری، هدایت و جهت بخشی برای ایجاد کارآفرینی مستقل همراستا با دانش محور نمودن فعالیتها و استفاده از پتانسیلها و توانایی های جامعه و خصوصا ویژگی های مناطق آزاد تجاری صنعتی است تا بجای مرحم گذاشتن به معضل بیکاری با دیدی وسیعتر هماهنگ با اهداف چشم انداز توسعه و باتوجه خاص به پدیده جهانی سازی از مزیت پتانسیل نیروی انسانی برای رفع این مشکل بهره گیریم.
فرآیندی است که در آن محصولات یا فرآیندهای نوآوری شده از طریق القا و ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان از قبل تاسیس شده، به ظهور می رسند. شکل گیری فعالیتهای کارآفرینانه بنگاه، بارزترین نشانه های کارآفرینی سازمانی می باشد. نوآوری سازمانی در واقع اشاره به نوآوری کالا یا خدمات دارد و درآن تاکید بر روی توسعه و نوآوری درفناوری می باشد. نوآوری شامل توسعه کالای نو، پیشرفت و بهبود در کالاها، شیوه ها و روندهای جدید برای تولید می باشد. این موارد دارای اشارات ضمن سازمانی و استراتژیک بوده وشامل تعریف مجدد مفهوم فعالیت اقتصادی، سازماندهی مجدد و معرفی تغییرات در سطح سیستم به منظور افزایش توان نوآوری می باشد. این چنین سازمانهایی با قدرت پذیرش ریسک و جسارت وهمچنین با ابتکاری که دارند؛ بیشتر می کوشند پیشرو باشند تا اینکه دنباله رو. علاقه وافر به کارآفرین نمودن سازمانها و تلاش در جهت نهادینه کردن فرهنگ کارآفرینی موجب گردیده تا استراتژی های گوناگونی از سوی صاحبنظران ارائه گردد.
کارآفرینی بین المللی: کارآفرینی بین الملل (International intretpreneurship ) اصطلاحی است که در اوایل دهه 1990 میلادی وارد ادبیات کارآفرینی شده است و به فعالیتهای اقتصادی در فراسوی مرزهای ملی اطلاق می شود به تعبیری می توان گفت که کارآفرینی بین المللی به فعالیتهای اقتصادی خارج از سرزمین اصلی همانند مناطق آزاد و ویژه اقتصادی که قوانین تجاری متفاوت از سرزمین اصلی را دارند نیز اطلاق می گردد. مبادلات بین المللی بطور فزاینده ای در تمام شرکتهای کوچک و بزرگ اهمیت یافته است .تردیدی وجود ندارد که کارآفرین امروز باید بتواند در دنیای تجارت بین المللی پیش برود و موفقیت با کسانی است که بطورکامل تفاوت بین مبادلات بین المللی با تجارت داخلی را درک نمایند و در راستای آن حرکت نماید. کارآفرینان بین المللی و داخلی هردو به فروش، قیمت ها و سود توجه دارند، ولی آنچه کارآفرین بین المللی را از داخلی متمایز می سازد، تفاوتی است که هریک به اهمیت عوامل موجود در هر تصمیم قائل اند. تصمیمات کارآفرین بین المللی پیچیده ترند، چراکه عوامل غیر قابل کنترل مثل اقتصاد بین الملل، سیاست، فرهنگ و فناوری در این کار مطرح اند و کارآفرینان در مناطق آزاد بایستی راهبرد فعالیتهای اقتصادی خود را در محدوده کشورهای مخاطب خود طراحی نمایند . ابداع راهبرد فعالیتهای اقتصادی در حوزه چند کشور؛ یعنی ارتباط داشتن با سطوح متفاوتی از پیشرفت اقتصادی، پول رایج متفاوت، مقررات دولتی متفاوت و سیستم بانکداری، بازاریابی و توزیع متفاوت که این تفاوتها خود را در هر جنبه ای از طرح کارآفرینی فعالیت اقتصادی بین المللی و روشهای انجام تجارت نشان می دهند. استفاده از توان و پتانسیلهای کشور مادر و کشورهای همجوار مناطق آزاد تجاری- صنعتی در صادرات مجدد و تولید کالا با ارزش افزوده بالا مواردی است که کارآفرینان می توانند بصورت مستقل یا با ایجاد خوشه های صنعتی به آن دست یابند . قطعا زمینه سازی فعالیت کارآفرینان به معنی واقعی جز با نهادینه سازی تفکر کارآفرینی در جامعه میسر نخواهد شد.
در پایان مقاله توجه به آمار زیر و نیم نگاهی به روند جهانی در بعد کسب و کارهای بین المللی مسیر حرکت کارآفرینان در عرصه ملی و جهانی را بیش از پیش روشن تر نماید.
- در اوايل قرن بيستم، 85 درصد از نيروي كار آمريكا در بخش كشاورزي مشغول بودند و اين رقم در حال حاضر به كمتر از 3 درصد رسيده، در حاليكه هنوز آمريكا، بزرگترين توليدكننده محصولات كشاورزي است.
- دردهه 1950 ، حدود 73 درصد از نيروي كار، وارد بخش ساخت و توليد (صنعتی) شدند. در حالي كه اين عدد در حال حاضر به 15 درصد از نيروي كار آمريكا تبديل شده است.
- برآورد اشتغال نیروی کار در سال 2045: (درصد)
کشاورزی |
3 |
صنعت |
4 |
خدمات |
93 |
مقايسه ساختار اشتغال نيروي كار ايران با كشورهاي توسعه يافته (درصد نیروی کار)
بخش |
آمريكا |
آلمان |
سوئيس |
ایران |
كشاورزي، جنگلداري و ماهيگيري |
2.5 |
2.5 |
5.5 |
26.04 |
صنعت |
21 |
22.5 |
21.7 |
31.45 |
خدمات |
76.5 |
75.5 |
74.8 |
4251 |
ماخذ آمار:
Current Population Survay (U.S)-Swiss labor Force Survay (Switzerland)منابع:
1- کارآفرینی- علی شاه حسینی- آییژ 1383
2- تعاریف، نظریات و الگوهای کارآفرینی- محمود احمدپور داریانی- پردیس 1384
3- مقدمه ای بر کارآفرینی- Melito S.Salazar,Jr & Sonia Tiong - کوهسار 1383
4- مبانی کارآفرینی- احمدپور داریانی و محمد مقیمی - دانشگاه تهران- فر اندیش